بی نهایت دل تنگ کلی حرف زدن برای بابایمم....اخ بابا نمیدونی چقد دلم گرفته از خودم....ک ب ادما اجازه میدم باهام خیلی بد رفتار کنن....
میخام درس شم... میدونی چق سخته؟ از الان منتظر ی طوفانم ک چجوری میشه وقتی دارم ب کسایی ک جلو بدرفتاریاشون فقط مهربون بودم،مثل خودشون برخورد کنم...



جنگ بزرگیه،،، دختر همایونی دلش باباشو میخاد ک کلی براش گریع کنه بعد برع آجرارو تا زیادی بالا نرفتن کجکی،خراب کنه و صاف سر جاش بذاره....


دعام کن بابا


تا همیشه عزیزترین دوستمی ک میتونم همه چیمو بهش بگم